Friday 5 October 2012

محمود خس میوه بی لیاقتی خاتمی است

اگر خاتمی فرد لایق و توانمندی بود از آرای مردم در انتخابات نهم حفاظت می کرد و اجازه تقلب نمی داد که محمود خس رئیس جمهور شود. اگر خاتمی کمی عرضه داشت مجوز شهردار شدن محمود خس  را صادر نمی کرد تا راه برای رئیس جمهور شدن او باز شود. نشستن محمود خس بر کرسی شهرداری تهران با آن سابقه ناسالم قبلی کاری بسیار غیرقانونی بود که با مجوز وزارت کشور محمد خاتمی انجام شد. خاک بر سر آن ششصد فعال فرهنگی سیاسی که این نکته ساده را نفهمیده اند. خاتمی شاید انسان خوبی باشد ولی شایسته رئیس جمهوری نبود و توان و جسارت مورد نیاز برای این جایگاه را نداشت. امیدواریم این ششصد نفر جرات داشته باشند و اسامی خود را اعلام کنند. به طور حتم درصد زیادی از آنان همان کسانی بودند که از خمینی خونخوار برای این ملت ساده لوح بت ساختند.

3 comments:


  1. یک روز یک چوپان ساده دلی گوسفندهایش را پای یک درخت جمع کرده و خودش نیز زیر سایه درخت دراز کشیده و دستش را هم زیر سر گذاشته و زیرچشمی گوسفندهایش رامراقب بود. ناگهان دید از دور یک سیاهی در حال نزدیک شدن است. پس با خودش گفت"
    واستا ببینم این سیاهی می خواهد بیاید اینجا چکار کند؟!
    سیاهی نزدیک تر شد.
    چوپانه دوباره با خود گفت"
    واستا ببینم این سیاهی می خواهد بیاید اینجا چکار کند؟!
    سیاهی نزدیکتر شد و به گوسفندها رسید.
    واستا ببینم این سیاهی می خواهد بیاید اینجا چکار کند؟!
    سیاهی نزدیک تر شد و به وسط گوسفندها رسید.
    واستا ببینم این سیاهی می خواهد بیاید اینجا چکار کند؟!
    سیاهی نزدیک تر شد و ازگوسفندها رد کرد.
    واستا ببینم این سیاهی می خواهد بیاید اینجا چکار کند؟!
    سیاهی به چهار پنج متری جایی که چوپانه خوابیده بود رسید.
    واستا ببینم این سیاهی می خواهد بیاید اینجا چکار کند؟!
    سیاهی به جلوی پای چوپانه رسید.
    واستا ببینم این سیاهی می خواهد بیاید اینجا چکار کند؟!
    سیاهی شلوارش را پایین کشید.
    واستا ببینم این سیاهی می خواهد بیاید اینجا چکار کند؟!
    سیاهی شلوار چوپانه را هم کند و ترتیب او را داد!
    وقتی کار سیاهی تمام شد و بلند شد تا شلوارش را ببندد و برود چوپانه بلند شد و گفت"
    ای سیاهی تو کیستی و اینجا چه خواهی؟!
    سیاهی گفت هیچ!!
    چوپانه عصبانی شد و با دستش به بیرون اشاره کرد و گفت"
    خوب برو ه ه ه ه ه ه ه ه !!
    حال حساب ما و خاتمی, حساب چوپانه و سیاهی است.خاتمی آمد و هشت سال گفتیم "
    واستا ببینیم این خاتمی می خواهد بیاید اینجا چکار کند ؟!
    پس از هشت سال انتظار گفتیم"
    ای خاتمی تو کیستی اینجا چه خواهی ؟!
    گفت هیچ !!
    پس گفتیم " خوب برو ه ه ه ه ه ه !!

    ReplyDelete
  2. وقتی موسوی می خواست کاندید شود خاتمی زودتر دوید و کاندیدا شد! ولی وقتی موسوی با قاطعیت اعلام کاندیداتوری کرد با وقت کشی سعی داشت با زبان بی زبانی موسوی را منصرف کند! و یاران با وفایش ! شروع به سرزنش موسوی کردند که چرا خروس بی محل شده و با وجود نامزدی خاتمی پا به میدان گذاشته است ! (ابطحی از جمله بود)پس خاتمی شروع به تعارفات مکش مرگ ما کرد!و چون ذاتا آدم سست عنصر و بی خاصیت و ابن الوقتی است تا موسوی را با اراده ای چون کوه در میدان دید پس عرصه را با استعفایی مضحک ترک کرد. فقط تصور کنید که بجای موسوی خاتمی کاندیدا بود که در اینصورت نیز تقلب حتمی بود ولی با این تفاوت که خاتمی نامه ای در جواب رهبر می نوشت و می گفت: پیام ملکوتی شما در خطبه های نماز دشمن شکن جمعه را با گوش جان نیوشیدیم! و از آنجا که حرف ولی فقیه عادل در نظام مقدس جمهوری اسلامی فصل الخطاب همه فصل هاست! پس من نیز بهمراه ملت همیشه در صحنه و مبارز ایران با اطاعت از آن فرزانه یگانه! مشت محکمی بر دهان یاوه گویان خارج نشین خواهیم زد. من نیز بنوبه خود پیروزی قاطع جناب اقای احمدی نژاد را با 24 میلیون رای تبریک گفته و پیشاپیش از زحمات بی دریغ اعضای شورای محترم نگهبان در انجام سالم این انتخابات پرشکوه و کم نظیر صمیمانه سپاسگذاری می نمایم!!

    ReplyDelete
  3. چشمک خاتمی !

    یک روز مرد محترم شیک پوشی کنار خیابان ایستاده بود زن زیبایی هم آنطرف خیابان ایستاده بود. زن با دلربایی برگشت و به مرد خندید و به اوچشمک زد!! مرد محترم که اتفاقا اهل دل هم بود فریفته رفتار دل انگیز زن شد وبه قصد دوستی از آنطرف خیابان به این طرف آمد و با ادب و احترام زن را به یک نوشیدنی دعوت کرد. ولی ناگهان زن برگشت سیلی محکمی به گوش مرد محترم نواخت و گفت : بی شرف! مگر تو خودت خواهر و مادر نداری که مزاحم زنان می شوی! الان پلیس را خبر می کنم تا حساب کار دستت بیاید!
    آقای خاتمی نیز مانند این زن زیبا با حرفها و شعارهای فریبنده همچون دمکراسی , مردم سالاری دینی وقانون مداری مردم را می فریبد و وقتی رای خود را گرفت می گوید من رییس جمهور اپوزیسیون نیستم!!( مگر شما خودتان خواهر و مادر ندارین!الان پلیس خبر می کنم تا حساب کار دستتان بیاید.ای ضد انقلاب!) و آنگاه مردم و یاران خود را دسته دسته به جرم ضدیت با نظام! به مسلخ بازداشت و تعقیب میفرستد! او شعار مردم سالاری دینی می دهد و مدام آزادی و قانون و مردم سالاری را جمع و تفریق می کند ! ولی زمانی که انتخاب شد و در حالی که هنوز جوهر رای مردم خشک نشده است در مراسم تحلیف حکم ریاست جمهوری میگوید: مردم سالاری دینی همان ولایت فقیه است! اولین وظیفه یک رهبر اصلاح طلب حراست از مدیران خود است ولی اوبا لبخند بازداشت و محاکمه کاراترین و شجاع ترین مدیران وروزنامه نگاران شجاع خود را به نظاره نشست و گفت همه ما باید مطیع قانون باشیم!( و چرا یکبار به جناح مخالف نگفت مطیع قانون باشیم!) او اگر هر رای مردم را باندازه یک تف هم حساب کرده بود می توانست با 22 میلیون , دریاچه سد کرج را پرکند و با آن یک سیلاب راه بیاندازد! هر چه مردم از او در مورد عمل به وعده هایش پاسخ خواستند او گفت: نمی گذارندشاید بهترین توصیف خاتمی همان گفته آقای فریبرز رییس دانا باشد که گفت: آقای خاتمی از رانندگی با ماشین اصلاحات تنها ترمز کردن را بلد است! آقای خاتمی اصلاحات را بدنام می کند. او کاری می کند تا صد سال دیگر هر کس دیگری هم که برای اصلاحات برخاست مردم او را همچون چوپان دروغگو شارلاتان و کلاهبردار فرض کنند.از اصلی ترین مشخصات یک رهبر اصلاح طلب صراحت و صداقت است ولی خاتمی با دودوزه بازی های خود فضای پیچیده سیاسی ایران را بسی پیچیده تر می کند و روشنفکران و هادیان جامعه را سر در گم کرده و عرصه را بر تصمیم گیری تنگ میکند.

    ReplyDelete